گروه ورزشی- السا استرون
مسئولان وزارت ورزش و جوانان در استانهای مختلف همواره بر این موضوع تاکید دارند که در هفت سال اخیر و در دولتهای یازدهم و دوزادهم، بیش ۱۱ درصد به سرانه ورزشی کشور اضافه شده است، اما در شرایطی که این روزها بیماری چاقی و مشکلات عدم تحرک جوانان، سلامت عمومی کشور را با تهدید مواجه کرده است، این ادعاها تا چه اندازه واقعی و کاربردی باشد؟ در صورتی که سرانه ورزشی هر شهروند در پایتخت و با حجم وسیعی از سالنهای چند منظوره و مجموعههای ورزشی بزرگ و کوچک کمتر از یک متر است. حالا این وضعیت را با استان محرومی همچون سیستان و بلوچستان، کرمانشاه یا کردستان مقایسه کنید تا بدانید که سرانه ورزش در کشور ما بسیار کمتر از حداقل استانداردهای جهان است.
*۲۵ میلیون دارای اضافه وزن
سرانه ورزش یکی از موضوعات قابل اهمیت در جوامع توسعه یافته است که دولتها در جهت افزایش سلامت عمومی جامعه و کاهش هزینههای درمان و بیمه، عدم گسترش بیماریهای غیر واگیر همچون دیابت، چاقی، کلسترول خون و… در دستور کار خود قرار میدهند. سرانه ورزشی، فضا و محدودهای است که یک نفر باید در آن فعالیتهای مختلف ورزشی را داشته باشد، بدون مانع و مزاحمی تا بتواند بهراحتی در آن ورزش و تحرکات بدنی داشته باشند. زمانیکه آمار وزارت بهداشت میگوید: ۶۰ درصد جمعیت بالای ۱۸ سال در کشور که جمعیتی بالغ بر ۲۵ میلیون نفر را شامل میشود، دارای اضافه وزن هستند و میلیونها کودک و نوجوان چاق هستند، این آمار نشان میدهد که بسیاری از شهروندان ایرانی یا ورزش نمیکنند یا اینکه فضایی برای ورزش کردن و تحرک در اختیار ندارند، اما در عوض میلیونها رستوران فستفودی داریم که یکی از عمدهترین دلایل بروز چاقی است.
طبق استانداردهای جهانی، سرانه ورزشی برای هر فرد دو و نیم متر باشد و در کشورهای توسعه یافته این سرانه تا سه متر نیز میرسد و در کشوری مانند ژاپن سرانه ورزشی حدود ۸ متر برای هر شهروند است، آماری غیر قابل باور. اما بلعکس در کشورهای جهان سوم فقر سرانه ورزشی باعث بروز بیماریها غیر واگیر و عدم تحرک مردم میشود. طبق آمار وزارت ورزش و جوانان سرانه فضاهای ورزشی در کشور ما حدود یک متر است و در سال ۹۸-۹۷، این سرانه حدود ۸۰ تا ۸۷ سانتیمتر بود. همچنین سرانه مدت زمان ورزش در کشور ۲۷ دقیقه است، در حالیکه در سال گذشته این رقم به ۱۶ دقیقه میرسید و متوسط سرانه مدت زمان ورزش در کشورهای توسعه یافته حدود ۵۰ دقیقه است. این عدد و ارقام نشان میدهد که سرانه ورزش کشور ما از یک سوم جهانی هم کمتر و میانگین ورزش کردن ایرانیان ۴۵ درصد کمتر از مدت زمان استاندارد جهانی است.
*تهران و البرز جز فقیرترینها
سرانه ورزشی در تهران و با همه مجموعههای وزارت ورزش، شهرداریها، ناجا و وزارتخانههایی همچون آموزش و پرورش برای هر شهروند کمتر از یک متر است. البته این سرانه در شهرهای دیگر وضعیت بسیار بدی دارد، بهعنوان مثال و به گفته مدیرکل ورزش و جوانان استان البرز سرانه فضای ورزشی در کلانشهر کرج ۵۳ سانتیمتر مربع است، یا سرانه ورزشی استان خراسان شمالی تقریباً نیم متر مربع است. در استان مرکزی نیز سرانه ورزش ۸۶ سانتیمتر عنوان شده، اما در شهریث مانند آمل این سرانه ورزشی به یک مترو ۴۱ سانتیمتر و در شهرستان دماوند سه متر و چهار سانتی متر است. این آمار نشان میدهد که جمعیت تاثیر مستقیم در این سرانه و فقر سرانه فضاهای ورزشی دارد و در این بین و به باور مسئولان شهری تهران، پایتخت ایران از لحاظ سرانه فضاهای ورزشی نسبت به جمعیت، یکی از فقیرترین استانهای کشور بهحساب میآید. بنا بر اطلاعاتی که روابط عمومی سازمان ورزشی شهرداری تهران در اختیار «وطن روز» قرار داده است، یک هزار و ۹۶ مجموعه ورزشی تحت اختیار شهرداری است. ۷۰ مجموعه آبی، ۲۵۷ مجموعه غیر آبی، ۴۸۰ زمین چمن مصنوعی، ۲۰۰ فضای ورزشی در اختیار محلات، ۱۱ فضای ورزشی در اختیار فرهنگسراها، ۱۰ مجموعه در اختیار آتش نشانیها، ۱۰۴ مجموعه برای رانندگان و کارکنان وسایل حمل و نقل عمومی، ۵۷ سوله ورزش الزهرا، بخشی از فضاهای ورزشی شهرداری تهران است که در اختیار شهروندان تهرانی قرار دارد و برای جمعیتی بالغ بر ۸ میلیون نفر استفاده میشود. از سوی دیگر محمد صیدلو، مدیر کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران اعلام کرده است که سرانه ورزشی هر دانشآموز در کشور ۵۰ سانتی متر مربع است ولی میانگین ورزشی هر دانشآموز در شهرستانهای تهران حدود ۲۰ سانتی متر مربع بوده که خیلی کم تر از میزان کشوری است.
*از نظر کیفی چه کردهاید؟
در سند چشمانداز توسعه ورزشی آمده است که تا سال ۱۴۰۲، سرانه ورزشی برای هر شهروند ایرانی به میزان دو متر و ۸۰ سانتیمتر برسد که کمی بیش از استاندارد جهانی (۲.۵ متر) است.
اما این موضوع تا چه اندازه میتواند به واقعیت نزدیک باشد، برای بررسی آن رئیس فراکسیون ورزش به «وطن روز» میگوید: دولت و وزارت ورزش و جوانان با افتخار اعلام میکند که سرانه ورزشی را به یک متر رسانده است، اما به این موضوع نیز اشاره میکنند که کیفیت این فضاها چقدر است و این همه فضای ورزشی که در سال ایجاد میکنند، تا چه میزان مناسب و در دسترس همه مردم کشور است؟
محمد مهدی فروردین در ادامه میافزاید: مساله فقط کمیت و ارائه آمار نیست و سرانه ورزشی باید به لحاظ کیفی نیز بالا و موثر باشد و به درستی ارزش گذاری شود. بهعنوان مثال ورزشگاه پارس در شیراز که یکی از افتخار دولت است، چه چیزی دارد؟ این ورزشگاه فقط یک سازه عظیم است که حتی چمن خوبی هم ندارد. آیا وزارت ورزش و جوانان میگوید که چرا حتی نتوانستند یک بازی فینال جام حذفی را در این ورزشگاه که میلیاردها تومان برای آن هزینه شده است، برگزار نماید؟ چون چمن آن اصلا مناسب نیست و هیچ امکاناتی ندارد. چرا با همه استادیومهایی که در کشور میسازنند سازمان لیگ برای برگزاری یک تک مسابقه فینال در هر سال «کاسه چهکنم، چه کنم» در دست میگیرد. ما در ورزش هیچ چیزی برای گفتن نداریم و فقط شعار دادهایم و آمار درست کردهایم. این مردم ما بسیار خوب هستند که با این شرایط تا اینجا مسئولین ورزشی کشور را تحمل کردهاند.
استفاده از خبر با ذکر منبع بلامانع است